فراموش شدگان
فراموش شدگان

فراموش شدگان

عشق علمدار

بغضی عجیب در گلو دارم

گویی عطش لبان تشنه علمدار

خجل کرده گونه هایم را برای خیس شدن

کربلا نه جای کشته شدن و دفن شدن است

که جای عاشقی جای جاودانه شدن است

نظرات 4 + ارسال نظر
موش موشی سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:49

بالاخره یه تغییری ایجاد شد . این وبلاگ از بی صاحبی در اومد

رهگذر جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:32

ﻣﻦ ﻫﻨوز ﮔﺎﻫﯽ

ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ..

ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ..

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ..

ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،

ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ

ﺗﻮ ﺭﺍ

ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ...!

رهگذر شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 19:16

خیــلی سخــته کســی رو نداشــته باشــی که:
بی منــت بغــلت کنــه
بــی مــنت باهــاش درد و دل کــنی
بــی منــت بــراش گریــه کنــی
بی منــت پشتــت باشــه
بــی منــت دوســش داشــته باشــه
بــی منــت رفیــقت باشــه
خــیلی سخــته…
آهــــای شــمــای که داریــــد قــــدر بــدونیــــد

رهگذر یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:17

ناراحتت کردم دم رفتن

خواستم که نا امید بشی از من

این عادلانه نیست میدونم

ازم نپرس چطور میتونم

یکم واست لازمه بی رحمی

دلیلشو حالا نمی فهمی

به بغض وادارم نکن اینقدر

این گریه ها باشه برای من

تو قلب من یه امپراطوره

تسلیم میشه چون که مجبوره

برو نباید مال من باشی

خواهش نکردم این یه دستوره

♫♫♫

نفرین به این وجدان بیهودم

ای کاش من خودخواه تر بودم

غرور من این بار حق داره

دنیا به من خیلی بدهکاره

سکوت یعنی مرده فریادم

باید تورو از دست می دادم

از من به تو پنجره ای وا نیست

وقتی که خوشبختیت اینجا نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد