فراموش شدگان
فراموش شدگان

فراموش شدگان

عشق علمدار

بغضی عجیب در گلو دارم

گویی عطش لبان تشنه علمدار

خجل کرده گونه هایم را برای خیس شدن

کربلا نه جای کشته شدن و دفن شدن است

که جای عاشقی جای جاودانه شدن است