فراموش شدگان
فراموش شدگان

فراموش شدگان

محرم امده است و ما هنوز در عید خوابیده ایم !

ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم

باید سبک عبور کنم از خیال سود
باید خلاص از تب و تاب ضرر شوم

آزاد از مثلث تزویر و زور و زر
آزاد از هر آنچه نقوش و صور شوم

باید عوض شوم چه به چپ چه به راست،‌
بهتر اگر نمی‌شود از بد بتر شوم

از بد بتر چرا شوم اما؟ محرم است
از خوب می‌شود که در این ماه، سر شوم

این ماه می‌شود که شوم چیز دیگری
یک چیز دیگری که ندانم اگر شوم

یک چیز دیگری که نباید به وهم هم
یعنی که نه فرشته شوم نه بشر شوم

خیر مجسم است محرم، بعید نیست
این ماه، تا ابد تهی از هرچه شرشوم

حتی اگر یزیدیم و در سپاه کفر
چون حر، بعید نیست شهید نظر شوم

شب با یزید باشم و فردای انتخاب
قربانی حسین، نخستین نفر شوم

اینک، ندای: «کیست که یاری کند مرا»
ماه محرم است مبادا که کر شوم

ماه محرم است که بیتاب جستجو
در خود همه فرو روم از خویش بر شوم

وقتش رسیده است بگیرم علم به دوش
تکیه به تکیه سینه‌زنان نوحه گر شوم

وقتش رسیده است که چون باد روضه‌خوان
کوچه به کوچه مویه کنان در به در شوم

وقتش رسیده است خرابه خرابه آه
وقتش رسیده لاله کوه و کمر شوم

فرزند من کجاست؟ چه دارد؟ چه می‌کند؟
ماه محرم است نباید پدر شوم

آیا پدر که خاک بر او خوش _ چه گفت و رفت؟
ماه محرم است، نباید پسر شوم

باید که بی‌خبر شوم از هرچه هست و نیست
از ماجرای خون خدا باخبر شوم

ماه محرم است نباید هبا روم
ماه محرم است نباید هدر شوم

وقتش رسیده است که خلع جسد کنم
وقتش رسیده است که از خود بدر شوم



ماه محرم آمده پا در رکاب خون
در خون خویش آمده‌ام مستقر شوم

بر چشم دشمنان قسم خورده علی (ع)
مانند تیر آمده‌ام کارگر شوم



با این جماعت عقب افتاده جهول
یک کوچه هم مباد، شبی هم گذر شوم

نداند! نمی‌توانم هرگز نمی‌شود
از تو به جهل، آدم عصر حجر شوم

تیزند و تند و تمسخر و طعنه طریقتشان
نه! نه! نمی‌توانم، شیر و شکر شوم

نرمش گذشته از من و با این گروه سخت
نه! نه! نمی‌توانم از این نرمتر شوم

پس بهتر است صاعقه باشم به چشمشان
پر هیب مرگشان هم در هر مقر شوم

از سایه‌ام هراس بیفتد به خوابشان
کابوسشان هر آینه از هر نظر شوم